۱ نظر
۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۲۶
نه دیواری دارد
نه میله ای
زندان من کوچک است
خیلی کوچک
پنجره هایش همیشه باز است
درهایش همیشه باز است
و درآن
هیچ وقت
هیچ چیز
زندانی نمی شود
نه سفر پرستوی خیال
نه هیاهوی گنجشک شک
نه غرغر جغد عقل
و نه حتی
قارقار تلخ کلاغ خاطره
که فردا
خواب را از چشم هایم خواهد دزدید
زندان من کوچک است
خیلی کوچک
و فقط
به اندازه سکوت من جا دارد!
# از کتابِ " جور دیگر دیدن "
masalansher.ir
می خوانمت!
عاشقانه ...
همچون غزلی ناب
صمیمی
مثل یک دوبیتی لطیف
عمیق
شبیه یک رباعی پرمعنا
باشکوه
چون قصیده ای زیبا
مانند منظومه ای نو
...
به قصد قربت می خوانمت!