ندارم بجز عشق، بال و پری
برایم، تو از عشق والاتری
چو آیم به معراجِ چشمان، تو
مرا تا به اوجِ خدا می بری
شبیه لبانِ شرابی تو
ندارد کسی ساقی و ساغری
به دنبالِ یک جرعه آرامشم
برای من خسته، می آوری؟
۰ نظر
۲۱ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۲۵
ندارم بجز عشق، بال و پری
برایم، تو از عشق والاتری
چو آیم به معراجِ چشمان، تو
مرا تا به اوجِ خدا می بری
شبیه لبانِ شرابی تو
ندارد کسی ساقی و ساغری
به دنبالِ یک جرعه آرامشم
برای من خسته، می آوری؟
اسطوره شد این قصّه، از افسانه گذر کرد
از مرز جنون، این دل دیوانه گذر کرد
این شعله سرکش، نشود رام به یک جام
سرمستی ما، از سر میخانه گذر کرد