شعر آدم

شعر  آدم





7
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

دنیای مسخره!

يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ

 

 

کندم دل از همه من تنهای مسخره
یک روز می‌روم از این دنیای مسخره
از دل‌خوشی نشانه حتی در بهار نیست
بااین‌همه شکوفه و گل‌های مسخره
در سرنوشت ما اگر یک جمله شادی است
پشت سرش نوشته صد امتی مسخره
سهم تو نیست از جهان جز خاطراتی از
دیروز تلخ و غصه فردای مسخره
یک روز حلقه می‌شود دستان سرد مرگ
بر گردن تمام آدم‌های مسخره
بیزارم ازهر آنکه نام زشت دادنش
بیزارتر ز واژه «زیبا» ی مسخره
یک‌عمر گشتم و ندیدم مثل خود کسی
نادان دلقک و چو تو دانای مسخره
از دردهای هر دوعالم می‌شود رها
چون هم‌سخن شود کسی با مای مسخره
ای مسخره نخند که عین حقیقت است

این حرف‌های تلخ بی‌معنای مسخره

 

● این غزل را با صدای هوش مصنوعی گوش کنید:

                       🎶 بشنوید

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی